امروز چهارشنبه
بشم واشم از این عالم بدرشم
بشم از چین و ماچین دورترشم
بشم از حاجیان حج بپرسم
که این دوری بسه یا دورترشم
--
جالبه من تا حالا فکر می کردم که امروز پنجشنبه است
اما خوب مثله اینکه نیست!!
اینجا زندگی شده پر از رزین و تیلوز و زایلن
و سایر مواد شیمیائی و من تازه من متوجه شدم
به علم شیمی علاقه مند هستم.
مخصوصا شیمی تجربی و تصمیم دارم در اولین فرصت
یک آزمایشگاه نقلی برا خودم بسازم تا ایده هام رو
به اجرا بیارم.
خلاصه زندگیم پر از فکر های پیچیده است .
خیلی از موقع ها وقتی که یک فرد 30 ساله یا بیشتر
رو می بینم بهش حسودیم میشه که خوش بحالشون که
دوران پیچیده ی جونی رو پشت سر گذاشتن.
بعضی موقع ها از این نبردی که در پیش دارم می ترسم!
راستی این قضیه که آمریکایی ها ممکنه به دکتر احمدی نژاد
ویزا ندن خیلی داره جالب می شه!!
اگه اینکار رو بکنن پاک آبروی ایران میره!
خب سیاست و زندگی بسه!
خیلی وقته از ترانه ی خواننده ها ننوشتم.
خوبه که امروز یادی از مسعود فردمنش بکنیم.
که خیلی از بهترین آهنگ ها امروز ایران از سروده
های ایشون هستش.
دارم از تو می نویسم
با تو چه زندگي هايي که تو روياهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تورو تنها نميذاشتم
چه سفرها با تو کردم چه سفرها تورو بردم
دم مرگ رسيدم اما به هواي تو نمردم
دارم از تو مينويسم که نگي دوستت ندارم
از تو که با يک نگاهت زيرو رو شد روزگارم
دارم از تو مينويسم ... دارم از تو مينويسم
موقع نوشتنو.... وقت اسم گذاشتنو
کسي رو جز تو نداشتم .... اسمي جز تو نميذاشتم
من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگينه اون از غصه توست
هرچي شعرعاشقونس من براي تو نوشتم
تو جهنم سوختم اما مينوشتم تو بهشتم
اگه عاشقونه خوندم تو بدون چه کسي باعثه شه
اگه مردم تو بدون چه کسي باعثه شه
يکدفعه مثل يک آهو توي صحراها رميدي
بس که چشم تو قشنگه گله گرگ رو نديدي
دل نبود توي دلم ... تورو گرگها نبين
ناونا با دندون تيز به کمينت نشينن
الهي من فداي تو... چيکارکنم براي تو؟
اگه تو اين بيابونا خاري بره به پاي تو
يکدفعه مثل پرنده قفس عشقو شکستي
پر زدي تو آسمونها رفتي اون دورها نشستي
دل نبود توي دلم... گم نشي تو کوچه باغها
غروبها که تاريکه ... نريزن سرت کلاغه
انخوره سنگي به بالت ... پرت نشه فکرو خيالت
يکدفعه مثل يک گل... رفتي تو دست خزون
سيل بارون و تگرگ از آسمون
بردمت تو گلخونه... که نريزه روي سرت
که يکوقت خيس نشه ... يخ کنه بال و پرت
نشکني زير تگرگ ... نريزه از تو يه برگ
يکدفعه مثل يک شمع... داشتي خاموش ميشدي
اگه پروانه نبود تو فراموش ميشدي
اره پروانه شدم... تا پرام سوخته بشه
که آتيش دل تو... به دلم دوخته بشه
که بسوزه پروبالم ... که راحت بشه خيالم
من که خیلی با این اهنگ حال کردم
تموم کسایی که این اهنگ رو شنیدن مسلما
با من هم عقیده هستند.
مطلب طنز فردا رو از دست ندید که خیلی خیلی
توپه!!
by: mohsen in 8/10/2005 08:21:00 AM
| link
Wednesday, August 10, 2005