امروز دوشنبه
و احتمالا سر آغاز طلوعی جدید در زندگی من خواهد بود.
قبل از اینکه شروع به حرف زدن بکنم می خوام تولد امام زمان رو به همه تبریک بگم. میدونید من امام زمان رو خیلی دوست دارم به خاطر اینکه همیشه یک حس غرور بهم دست میده .میگم عیب نداره یک روزی یک نفر میاد که ماهارو نجات میده و از این عقب موندگی میرهونه با اینکه فکر امام زمان هم اگر بخواد ظهور کنه حتما تو آمریکا ظهور می کنه!!
امروز من هم شادم و هم غمگین دوم از همه چیز من چند روز گیر دادم به یک آهنگ از فتانه: بخونیدش فکر کنم خوشتون بیاد.
دلم گرفته نمی خوام آواز بخونم!!
دلم گرفته نمی خوام اینجا بمونم!!
امشب دل من ای خدا طاقت نداره
تاکی خدایا اشک غم باید بباره!!
بزارید برم من !! بزارید برم من!!
بخت من امروز بیداره اینجا
گل به گلستان بی خوار اینجا
شهر من آخر منو رها کرد
باز غم اومد منو صدا کرد
این درد غربت منو گرفته
هرچی که داشتم از من گرفته
می خوام برم من اما نمیشه
غم جدایی تموم نمیشه
امشب دل من طاقت نداره
تاکی خدایا باید بباره
بزارید برم من!
این فتانه هم همش چرت و پرت میخونه اما انصافا این یکی رو خیلی خوب خونده!
میدونید اوضاع سیاسی هم اینقدر خرابه حرفی واسه گفتن نمی مونه
فقط همش با خودم می گم هر دم از این باغ بری می رسد امل تر از املی میرسد.
امروز حس چندان زیادی نداشتم احتمال زیاد هم فردا به اینترنت دسترسی ندارم. بنابراین مطلب طنز رو بخونید اگه اشتباه نکنم چند سال پیش تو وبلاگ
احسان دیدم: در باب عاشقی :
- روش جوادی:
اسمشو روی بازوت خالکوبی ميکنی، يه نامه عاشقانه با چند بيت شعرکه با يه سری گل و پرنده تزيين شده مينويسی، با موتور هوندا سر مسير دبيرستان گيرش مياری و نامه رو بهش ميدی، بعدم يه تک چرخ ميزنی و ميری.
- روش ياهو مسنجریHigh Tech :
خوبيش اينه که لازم نيست تو چشای طرف مستقيم نگاه کنی و برای آماتورها اين خيلی کمک بزرگيه، از آيکونهای گوگولی بگولی هم ميتونی برای رسوندن مفهوم استفاده کنی، و بديش اينه که بعضی وقتها توی چت يه سوء تفاهمهايی پِيش مياد که خر بيار و باقالی بار کن!!! (اين روش کلا توصيه نميشود!)
- روش بچه خرخونی: همون داستان جزوه و اينا که خودت واردی
- روش خرکی: جلوی يکی از اين پاترول سياهها بوسش کن که بدونه به خاطرشهمه کار می کنی.
- روش مذهبي خفن: به يکي از دوستاي متاهلت بگو که به خانومش بگه که به دختره بگه که دختره به باباش بگه اگه اجازه بدن آقاي احسان خوان به همراه خانم والده براي امر خير خدمت برسن .....
- روش آماتوري (ازگلي): خيلي کم حرف ميزني، زياد عرق ميکني، چشماتو به چشماشخيره ميکني، بعد يه دفعه روتو اونور ميکني که فکر نکنه به چشماش خيره شدي! (اونم همين کارو ميکنه احتمالا)، با هم ميرين فيلم مريم مقدس توي سالن 1 عصر جديد، تمام طول فيلم دستاتون تو دست همه و تنها چيزي که نميبيني فيلمه، ايميل ميزنين، تلفن ميزنين، چت ميکنين، بيرون ميرين، دو سه ماه همين جوري ميگذره، تا اينکه يه روز توي يه رستوران نزديک ميدون فردوسي ميگي ميدوني چيه، من ديگه نميتونم بهت نگم، من دوست دارم، خيلي زياد. اونم قشنگترين لبخند دنيا رو ميزنه و ميگه جدي ميگي؟ (حالا ميدونه که جدي ميگي ها)، بعد اونم بهت ميگه که ميدونسته سه ماهه زور ميزني اينو بگي ! و يواشکي ميگه که اونم بله
حرف دل:
.....هي جووني کجايي..
by: mohsen in 9/19/2005 09:51:00 AM
| link
Monday, September 19, 2005