امروز دوشنبهو من دیشب در رویایی پس عمیق بودم . حیف که زود تموم شد.
صبح هم ماشین بازی در می آورد .
ماشین کیا پرجیو هستش(عکس ها شو ببینید می فهمید) .رفتم کاپوتش رو زدم بالا دیدم ای دل غافل این اصلا معلوم نیست موتورش کجاست !!
خلاصه با هل دادن و هن و هون روشن شد .خدایا بخیر بگذرون.
دیروز تو وبگردی هام به یک موضوع جالب برخوردم.
حتما خیلی ها تون تا حالا نامه چارلی چاپلین به دخترش رو خوندید خودم هم قبلا تو
وبلاگم آوردمش فکر حداقل تو شونصد میلیون تا
وبلاگ دیگه هم اومده .
می دونید من اولین باری که این نامه رو خوندم با خودم گفتم این ترجمه اش مورد داره
چرا چون معمولا کیفیت ترجمه باید از اصل متن پایین تر باشه .اما این اینقدر ترجمه اینقدر پر مغز و عالی بود
که به نظر من مشکوک اومد
بعدا خیلی دنبال اصل این نامه به زبان اینگلییسی گشتم. جالبه که سرچ گوگل هیچی رو پیدا نمی کرد .در حقیقت نامه به این قرایی باید حتما در1000جای مختلف پبداش می شد.
ولی بازم زیاد شک نکردم .
تا اینکه دیروز به این مطلب بر خوردم و راز این موضوغ برام روشن شد."
سايت کتاب_ الهه خسروي يگانه: کمتر کسي پيدا مي شود که نامه تاريخي چارلي چاپلين به دخترش را نخوانده باشد. « دخترم جرالدين ! اينجا شب است. همه سربازان بي سلاح خفته اند...» نامه اي که حداقل به سه زبان زنده دنيا ترجمه شد و سي سال دست به دست چرخيد. در مراسم رسمي و نيمه رسمي بارها و بارها از پشت ميکروفن خوانده شد و مردم کوچه و بازار با هر بار خواندن آن به لبخند غمناک چاپلين انديشيدند که جهاني از معنا را در خود نهفته داشت. اگر بعد از اين همه سال به شما بگويند اين نامه جعلي است چه مي گوييد؟ لابد عصباني مي شود و از سادگي خودتان خنده تان مي گيرد. حالا اگر بگويند نويسنده واقعي اين نامه سي سال است که فرياد مي زند اين نامه را من نوشتم نه چاپلين و کسي باور نمي کند چه حالي به شما دست مي دهد؟ فکر مي کنيد واقعيت ندارد؟ ديگراني مثل شما هم سي سال است به فرج الله صبا نويسنده واقعي اين نامه همين را مي گويند: واقعيت ندارد. اگر چه سال ها پيش هوشنگ گلمكاني به داد اين همكار قديمي رسيد و در مجله فيلم اشاره كوتاهي به اين موضوع كرد .
بقیه رو در خود خبر گذاری میراث فرهنگی بخونید.
by: mohsen in 9/12/2005 09:30:00 AM
| link
Monday, September 12, 2005