امروز یکشنبه + دوشنبه (اصل مطلب در روز یک شنبه نوشته شده اما در روز دوشنبه بازنویسی شده است)
خب بشدت می بینم که بعضی از وبلاگ نویس مشغول تدارک جشن تولد وبلاگ ها هستند .تا اونجا که از نظر تاریخی مشخص اقا سلمان اولین کسی هستنش که شروع به وبلاگ نویسی کرده و به فاصله کمی بعد از اون
حودر شروع کرد به وبلاگ نویسی لذا در باب این مسئله باید چند نکته رو به عرضه برادران و خواهران برسونم.
در زمان های قدیم یعنی حدود چهار سال پیش ما خیلی وبسایت فارسی نداشتم نهایتا 10 هزار تا !
تا اینکه حودر شروع کرد به وبلاگ نویسی و اون راهنمای معروف رو در 14 آبان به راه انداخت .بعد اون تعداد زیادی وبلاگ به راه افتاد! بعد جالبه اونموقع تو گوگل هر چی سرچ می کردی یک جواریی از وبلاگ حودر سر در می آورد.
من خودم همون موقع ها یک اکانت مجانی شبانه داشتم که باهاش وبگردی می کردم.اول با وبلاگ حودر و بعدش با وبلاگ
کوچ آشنا شدم .یکی دوماه این هارو می خوندم تا با خورشید خانم و پینکفلویدش آشنا شدم.
این ها در زمان خودشون سردم دار های وبلاگ نویسی در این سرزمین بودند.
می تونم به جرئت بگم که 80 % وبلاگر های قدیمی با وبلاگ این چند نفر (الان دوتای دیگه رو هم میگم) وارد به عرصه وبلاگ نویسی شدند.
در حقیقت اون راهنمایی که حسین درخشان نوشت باعث شد که موج اصلی وبلاگ نویسی تو ایران شروع بشه . البته دوستان زیر هم خیلی کمک کردند
یاد باد یاد یاران یاد باد
حال که صحبت به اینجا رسید خوبه که یادی از بزرگ بانوی وبلاگ نویسی ایران ندا حریری نویسنده وبلاگ افکار پراکنده یک زن منسجم بکنم .این دختر با نوشته های عجیبش با تابو شکنی هاش با اخلاق هاش و هزاران نکته خوب دیگه باعث مسحور شدن خوانندش می شد
طوری که هرکی یکبار وبلاگش رو می خوند همیشه سعی می کرد وبلاگش رو بخونه.
من که خیلی دلم براش تنگ بارها براش میل زدم اما میل ها همیشه برگشت می خوره .به هرحال هر جا هست خدایا به سلامت دارش
وبلاگ بعدی وبلاگ لامپ نوشته بهرام داهی بود .که ایشون هم با ساختن لامپ نویس (یک نوع ادیتور برای یونیکد نوشتن ، چون در اون زمان یونیکد نوشتن کار حضرت فیل بود) خدمت بزرگی رو به جامعه وبلاگی انجام دادند.
البته هردو اینها در عالم وبلاگی مرحوم شدند .
وبلاگ بعدی وبلاگ احسان بود ایشون هم با ساختن دهها تمپلیت فارسی برای بلاگر نقش بزرگی رو در این زمینه ایفا کردند. (یادش بخیر یک زمانی تو وبلاگ احسان مسابقه کامنتی بود ومن دوبار اول شدم یعنی اولی نفری بودم که کامنت گذاشتم.) البته احسان هنوز زنده است اما دیگه عشقی می نویسه شش ماه یکبار
حقایق تاریخی
با توجه به اون چیزی که من در طی این مدت دیدم همه ی وبلاگر های قدیمی متفق القول 14 آبان رو عنوان سالگرد شکوفایی و پا گرفتن وبلاگ نویسی قبول دارند.
همونطوری که طی چند سال گذشته در سر تاریخش برگزار شده.
ولی من تعجب می کنم چرا حودر از حقش دفاع نمی کنه .نمی دونم شاید با خودش میگه اگه من اعتراض کنم حرف زیادی پشت سرم می زنن.
به هر حال به نظر من و با توجه به محتویات پرونده سالگرد تولد وبلاگ ها فارسی زبان 14 آبان است . هیچ اعتراضی وارد نیست. پ.ن : من اصلا به دنبال این نیستم که اسم سلمان از لیست حذف بشه ! در حقیقت ایشون به عنوان یک فرد منصف می دونند که حقیقت همین 14 آبان هستش.
من فقط امیدوارم عده تازه به خواننده رسیده واقعیت های تاریخی رو تحریف نکنند . پس به امید 14 آبان سالگرد به شکوفایی و به اوج رسیدن وبلاگ نویسی در ایران
برای تنویر افکار عمومی نحوه آشنایی چند تا از وبلاگر های قدیمی رو با وبلاگ نویسی براتون می نویسم.
مسافر:راستش يادم نيست! اما يادمه اولين وب لاگي كه ديدم وبلاگ طناز خانوم بود! ( باور كن الان هر چي فكر مي كنم يادم نميادآدرسش رو از كجا آوردم! ) ولي نهايتا بعد از 2 هفته وبلاگ خوندن دست به كيبورد شدم دختر شمالي:يه بار داداش من به حدر ايميل زد و روش فارسي نويسي تو وب رو ازش پرسيد ، اون هم آدرس سايت خودش رو داد كه ما رفتيم وديديم ، و كلي هم خوشمون اومد ... و نتيجه اش هم اين شد كه الان ديگه خودمون هم وب لاگ دارشديم .
ليلاي ليلي:من با وبلاگ از طريق خواندن يكي از مقاله هاي حسين نوش آذر توي ايران امروز آشنا شدم و اول چون سرم جاي ديگري گرم نوشتن چيزي بود درست نفهميدم قضيه چيه. بعد دوباره تو يك نوشته ي قبل ترش توي همون ايران امروزكه تازه فرصت كردم بخونم، دستم اومد كه داستان از چه قراره. خوب اول يه سر زدم به "سردبير خودم" و بعد به "يولداش" (اين عمو مرتضاي آنتي مخملباف!!) و بعد تو ليست افتادم دنبال اسمهاي خوشگل. اول همه جاناتان رو خوندم و ..درنگ... عاشقش شدم، (نه ياشار نازنين، وبلاگ رو مي گم!!)، چون دو تاي اولي مال دو تا آدم با سابقه بود كه من يك چيزهايي ازشون ديده بودم و متوجه نشدم كه اين كار خيلي تخصصي نيست ولي جاناتان اينقدر با صفا و صميمي نوشته بود كه من همون جا تصميم گرفتم بزنم به آب .......
سام سالک:من يه روز داشتم نو گوگل دنبال يه چيزی می گشتم،بعد بع طور اتفافی به وبلاگ حسين درخشان
اول خواستم مثل بقيه با بلاگ اسپات کار کنم ولی احساس کردم که محدودم می کنه،برای همين هم در فضای ديگری کارم رو شروع کردم و احساس جديدی رو تجربه کردم.ميرفتمو دنبال ميکردم..\
حامد آقا:اصولا ً يادم نيست اولش چجوری با اين پديده شوم آشنا شدم ! اون روز های اول يه هودر رو می خوندم و يه خورشيد خانوم . از اونجايی که ادعای من در زمينه علوم مختلفه به يه موجودی آسيب می رسوند ! خودم دست به کار شدم و نسخه اول همين سايت رو ساختم ، اسمشم شد وب لاگ حامد آقا ، اون موقع هنوز تعداد وب لاگ ها به 20 تا نرسيده بود . يادمه در اولين قدم اسمم رو در ليست هودر اضافه کردم و برای اينکه خورشيد خانوم من رو در ليست اضافه کنه بهش يه ميل زدم ! اون هم در جواب يکم نصيحت کرد ( يه چندين سالی از من بزرگتره ! ) و من رو در وب لاگش معرفی کرد
واما نه خودمونيم اين دوستمون يه متلک هم به گفت.بخونيدش:
جينگيلي:من از طريق آقاي عباس شهرياري(نويسنده سايت دنياي كارتون و كاريكاتور) با اين مقوله آشنا شدم
بابا ودخترش:من با وبلاگ از طريق لينک سايت گويا و همينطور يک خبر کوتاه که در اين مورد در آنجا بود آشنا شدم. اولين
وبلاگهايي که مي خوندم مال حسين درخشان -مرجان عالمي - رضاقاسمي و حسين نوش آذر و کاوه اسماعيلي و چند تا دوست ديگر بود .
فضول:برای اولين بار در سايت گويا با وبلاگ حسين درخشان آشنا شدم .بعد ازآن هميشه وبلاگهايش را دنبال ميکردم و وقتي در سايت ايشان راهنمای (چگونه يک وبلاگ فارسي بسازيم) را خواندم تصميم به ايجاد وبلاگ فضول با نام "دفترچه يادداشت ايراني " گرفتم .اولش برايم خيلي سخت بود چون راهنمای آقای درخشان کامل نبود (الان درستش کرده است ) يک نامه هم برايَان نوشتم و کمک خواستم که جواب دادندو اينطور شدکه وبلاگ فضول با عنوان A Persian Notepad پا به دنيای وبلاگ محل گذاشت .البته اوائل نوشتنم در اين وبلاگ چون کمي تند رفته بودم (در سياست ) نامه مشکوکي دريافت کردم که تهديدآميز بود . مدتي وقفه در کار اين وبلاگ افتاد . نزديک بود دور وبلاگ و وبلاگ نويسي را خط بکشم چون محتوای نامه خيلي جدی بود. اما ديدم که جائي بهتر از اين وبلاگ برای خالي کردن خودم .درددل با ديگران و بيان آنچه در ذهن و فکرم ميگذرد نميتوانم پيدا کنم .اين بود که دوباره ورژن جديد دفترچه يادداشت ايراني با نام New Persian Notepad را در همان آدرس قبلي
http://fozool.blogspot.com/ ايجاد کردم. الان هم از وبلاگم برای درددل کردن با خودم و ديگران و طرح مسائل اجتماعي و سياسي استفاده ميکنم
سولوژن:به طور اشتباهي به يکي از دوستانم زنگ زدم. به طور اتفاقي گفت که اعتياد جديدي پيدا کرده است و آن هم وبلاگ خواني است. چون از ابتدا اعتيادهاي مشابهي داشتيم لازم ديدم که به وبلاگها سر بزنم. دو سه روزي وبلاگ گردي کردم و بعد احساس کردم نياز به تاسيس وبلاگ(!) دارم. پس ضدخاطرات متولد شد.
مطالب بالا از آرشیو وبلاگ
سکتور صفر نقل شده (زمان پست مطلب متعلق به سال 2002 هستش)
زیر سیبیلی بخوانید من نمی دونستم حسین اینقدر دشمن داره !! شما با ایشون مشکل داری تاریخ چرا تحریف می کنیحتما بخوانید
این جک امروز صبح بدستم رسید و من رو خیلی خندوند البته شایدم راست باشه:
میگن احمدی نژاد دستور داده قیمت شیر رو 10 % ببرن بالا
بعد ازش می پرسن چرا این دستور رو دادید میگه به خاطر حمایت از گاو هایی که بهم رای دادند.
خبر
بزودی به سایت شخصی خودم میرم
by: mohsen in 9/04/2005 10:02:00 AM
| link
Sunday, September 04, 2005