امروز یکشنبهچهار نفر بودند بنامهاي همه كس-يك كس-هر كس و هيچ كس يك كار مهم وجود داشت كه ميبايست انجام مي شد و از همه كس خواسته شد آن را انجام دهد.همه كس ميدونست كه يك كسي آن را انجام خواهد داد هر كسي ميتوانست آن را انجام دهد اما هيچ كس آن را انجام نداد يك كسي از اين موضوع عصباني شد به خاطر اينكه اين وظيفه همه كس بود.همه كس فكر ميكرد هر كسي نميتواند آن را انجام دهد اما هيچ كس نفهميد كه هر كسي آن را انجام نخواهد داد.سرانجام اين شد كه همه كس يك كسي را براي كاري كه هر كسي نمي توانست انجام دهد و هيچ كس انجام نداد سرزنش كرد.
نقل قول از منبعی ناشناخته
راستی این مقاله خیلی جالب رو هم در مورد گنبد سلطانیه از دست ندید.اوضاع وبلاگستان هم خیلی بلبشو هستش. یاد قدیما بخیر.
نمی دونم من هرچی فکر می کنم دوست ندارم وبلاگ رو
به دنیای بیرون بیارم. با اینکه خیلی ها دوست دارند. خودشون
رو یک جوری توسط وبلاگ به دنیا بیرون تحمیل کنند.
اما من مخالفم دیگه مخالف!!
راستی یک چند وقتیه می خوام رژیم بگیرم اما تا گرسنم
میشه پشیمون می شم . به قول مامانم رژیم من رژیم طاغوتیه!
بلاخره قسمت نمیشه که من چند روز پشت سر هم رژیم بگیرم.
دیشب بشدت یاد این آهنگ ایرج مهدیان افتادم.
از اون اهنگ هاست که روحه آدم رو پرواز میده:
همه شب من در دل بندر دیده به راهم تا که تو بازایی شده هر شب شاهد اشکم مونس دردم فانوس دریایی
می گیرم من از تو نشونه اما چه فایده هیشکی نمیدونه
می شینم من بر لب دربا خسته و تنها با دل دیوونه
به خدا دیوانه منم
عاشقی آواره منم
که سیه گشته روزگارم
تو نبینی اشک مرا کز دل شب می چکد از دیده پر خون
به خدا در ساحل غم زورق دل مانده بر دل خسته مغمون
تو بیا فانوس شبهایم که رسیده جان به لبهایم
تو بیا فانوس شبهایم که رسیده جان به لبهایم
به خدا دیوانه منم
عاشقی آواره منم
که سیه گشته روزگارم
همه شب من در دل بندر دیده به راهم تا که تو بازایی
شده هر شب شاهد اشکم مونس دردم فانوس دریایی
می گیرم من از تو نشونه اما چه فایده هیشکی نمیدونه
می شینم من بر لب دربا خسته و تنها با دل دیوونه
به خدا دیوانه منم
عاشقی آواره منم
که سیه گشته روزگارم
شرمنده یک ذره پیچیده شده عینه فکر خودم شده!!
by: mohsen in 8/21/2005 08:43:00 AM
| link
Sunday, August 21, 2005