امروز دوشنبه
و من دیشب به زندگی فکر می کردم و فکر می کنم
نوشته پایین بهتر از همه چیز این موضوع رو روشن می کنه
زندگي
ميزي براي كار
كاري براي تخت
تختي براي خواب
خوابي براي جان
جاني براي مرگ
مرگي براي ياد
يادي براي سنگ
.اين بود زندگي؟؟!
شادروان حسين پناهي
ما زندگی می کنیم که بمیریم
اگه واقعا زندگی می کنیم که بمیریم
پس چرا باید زحمت بکشیم پس چرا باید خودمون
رو به اب اتیش بزنیم.
میگن یک روزی یک نفر داشته از بک جایی رد می شده
می بینه یک نفر زیر سایه درخت بیکار نشسته
میره به طرف میگه توچرا بیکاری چرا از خودت
غیرت نشون نمی دی؟
اون یکی یارو میگه :خب مثلا چیکار کنم.
اولی میگه برو ارتش دانشکده افسری
دومی میگه :بعدش چی؟
اولی میگه: بعد افسر میشی
دومی میگه:بعدش
اولی میگه بعد سروان میشی
دومی میگه:بعدش
اولی میگه : بعدش سرگرد میشی
دومی میگه:بعدش
اولی میگه بعدش سرهنگ میشی
دومی میگه:بعدش
اولی میگه: بعد تیمسار می شی فرمانده همه می شی
دومی میگه:بعدش
اولی میگه بعد با افتخار بازنشست می شی
دومی میگه:بعدش
اولی میگه بعد از می تونی بشینی راحت استراحت کنی
دومی میگه :حب من همین الان هم دارم همین کار و می کنم
چرا دیگه خودم رو اینقدر به دردسر بندازم.
خلاصه بعضی موقع همچین تئوری هایی میاد تو
ذهن ادم این چند روز بعد از خوندن کتاب های
صادق هدایت کلی روحیه نهیلیسمی دارم .
راستی این وبلاگ
آبی ترین رو از دست ندید
که اولا یکی از قشنگترین و پر احساس ترین
وبلاگ هایی که من می خونم
و نویسندش پاک ترین احساسات دخترانه
رو به تصویر می کشه
by: mohsen in 8/15/2005 08:50:00 AM
| link
Monday, August 15, 2005