<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d3757662\x26blogName\x3dMardetanha\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://mardetanha.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttps://mardetanha.blogspot.com/\x26vt\x3d-810027836581327245', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe", messageHandlersFilter: gapi.iframes.CROSS_ORIGIN_IFRAMES_FILTER, messageHandlers: { 'blogger-ping': function() {} } }); } }); </script>


یادداشت‌های یک مردتنها
notes by a lonely man
God sees the truth but bides it's time
بایگانی لینک‌ها ::
ای نیمه ی گمشده?
نیمه شب ناگهان از خواب بیدار می شوی !! حس می کنی باید چیزی را بنویسی !! باید برای او بنویسی برای انکسی که لحظه به لحظه منتظری تا بیاید بیاید و رنگ بوی زندگی گند گرفته را عوض کند. انکسی که سالهای سال است در وجود کسانی می جویی که او نیستند . بیا ... بیا میدانم که گذشته ام پرشکوه نبوده ! گذشته ای که شاید با دانستن آن هیچگاه عاشقم نشوی ! ولی فقط چیزی را از تو می خواهم بگذار تا به تو عشق بورزم. معنی وفاداری بتورا خواهم آموخت! می دانم روزی از من خواهی پرسید ! که چرا تا بحال اینگونه زیسته ای ! آخر من گناهی نداشتم زندگی مرا اینگونه کرده!! آری میدانم که باخود می گویی این مردان خودخواه همیشه توجیهات ابلهانه ای دارند!ولی تو فقط بیا ! قلب من همیشه با یاد تو بوده ای نیمه ی گمشده !! آری آری تو هیچگاه گم نشده ای ! این منم که در خودم گمشده ام ! حافظا تو خود حجاب خویشی از میان برخیز! می خواهم تو حکمفرمای من باشی ای دوست داشتنی ! ای صنم ! در این نیمه شب بهاری بارانی با تو عهد می بندم که اگر بیابمت لحظه ای بی یادت نباشم .تا آن لحظه که در آغوش پر مهرت از این کره خاکی بروم تو را خواهم پرستید ای نیمه ی گمشده!  ساعت 1:28 دقیقه بامداد دوشنبه سال 1385

by: mohsen in 4/17/2006 01:43:00 AM | link
Monday, April 17, 2006