God sees the truth but bides it's time

Home | Archive | Contact | Feed

من محسن عاشق زنجان، سعی زيادی کردم که زنجانی‌های وبلاگ‌نويس رو دور هم جمع کنم. اگر از زنجانی‌ها کسي اين مطلب رو می‌خونه به من ميل بزنه تا اسمش رو اضافه کنم. ما بايد دست در دست هم قرار بديم تا بتونیم جامعه‌ای مناسب خودمون درست کنيم. من در اينجا سعي می‌کنم به همه موازين شرعی و عرفی و دينی توجه کنم. و مخالف هيچ نظامی نيستم. و به خطوط قرمز جامعه توجه دارم و اگر حرفی زدم از سر جوونیه و خامی. راستی عمو فیلتر چی اگه یک روز خواستی این وبلاگ روز فیلتر کنی قبلش به خودم بگو قول میدم بچه‌ی خوبی باشم.

امروز اون دوستم که قرار بود از زنجان بیاد اومد دیشب تا ساعت 3.5 حکم بازی می کردیم خیلی خوش گذشت
اخه این رفیق ما بازی رو مثلا دیشب یاد گرفته بود که اومد ما رو برد .البته نتیجه 7به 6به2شد که من 6 بودم
اما لامصب خر شانسی اورد این هم مزایای داشتن رفیق حالا باید تا شب سر کار چرت بزنم....وچون نمی تونم
به قول تهرانی ها نسق می شم...
دیشب هوا یه خورد خنک بود البته شرجی هوا خیلی اذیت می کنه...
راستی این هم قسمت آخر خداشناسی غربی:
شب عید بود و هوا بسیار سرد.پسرک از پشت شیشه ی مغازه ای لباس گرم کن را با حسرت تماشا می کرد .خانمی اورا دید و بی انکه به او حرفی بزند اورا به مغازه ای برد و برایش لباس گرم خرید.
پسر با شرم از او پرسید:
خانم! شما خدا هستید؟
زن لبخندی زد و گفت :
نه من هم از فرزندان اوهستم.
پسر با خوشحالی خندید و گفت.
می دونستم باهاش نسبتی دارید.
-------

راستی من یه کامیونیتی هم توی قزاق برای وبلاگر های زنجانی درست کردم البته دوستان دیگه هم تو جاهای دیگه دارن تلاش می کنن!
راستی کسی منو به یاهو 360 دعوت نکردL.