دیروز تو وبلاگ یکی از همشهری ها خوندم که دوست مثل شراب می مونه هر چی قدیمتر بشه بهتر
میشه این حرف منو عمیقا تو فکر فرو برد واقعا جمله عجیب و پر باری بود.
دیشب یه حسه غریب اومده بود سرغم من که همیشه از
داریوش بدم می اومده محو یکی از آهنگ های
داریوش به اسم یاور همیشه مومن شده بودم واقعا دیگه اشک هام داشت در میومد.......
اما برا اینکه از حس دپی در بیام زده بودم تو خطه
ارشروزی بودی عاشق تو بودم از دست تو خیلی راضی بودم اما بعد تو شیطونی کردی نزدیک من نیا تو
روز های گرم و تلخی دارن میگذرن در محیط جدید هضم نمیشم..........
-----
بارخدایا تو من در کلبه محقر خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری
من چون تویی دارم و تو چون خود نداری
by: mohsen in 4/28/2005 11:15:00 AM
| link
Thursday, April 28, 2005