برای امروز مطلب دیگری رو در نظر گرفته بودم. شاید هم نباید به این زودی دوباره اپ می کردم .اما شهریار برای مهمتر از این چیز هاست . گفتم فردا که یک صدمین سالگرد فوت شهریار است راجع بهش مقداری بنویسم. و یادی ازش بکنم؟می دونید برام خیلی جالبه وبلاگستان
برای اوریانا فالاچی ضد اسلام این طور عزاداری می کنند اما شهریار عزیز اینطور مهجور باشه!
اوریانا فالاچی نویسنده ی بزرگی هست شاید خیلی بزرگتر از شهریار اما ...........
در وطن غریب بودن درد دیگریست !سید محمدحسین بهجت تبریزی (
۱۲۸۵ تا
۲۷ شهریور ۱۳۶۷) متخلص به
شهریار (قبل از آن
بهجت) شاعر ایرانی بود که شعرهایی به زبانهای
فارسی و
ترکی آذربایجانی داشت.
در اوايل شاعـري (بهـجـت) تخـلص مي كرد و بعـداً دوباره با فال حافظ تخـلص خواست كه دو بـيت زير شاهـد از ديوان حافظ آمد و خواجه تخـلص او را (شهـريار) تعـيـيـن كرد:
كه چرخ سكه دولت به نام شهـرياران زد
غم غريبي و غربت چو بر نمي تابم
به شهـر خود روم و شهـريار خود باشمزندگی نامه:
شهریار در سال
۱۲۸۵ در روستای
خشگناب در بخش
قرهچمن آذربایجان ایران در اطراف
تبریز متولد شد. پدرش حاج میر آقا خشگنابی بود که در تبریز
وکیل بود. پس از پایان
سیکل اول متوسطه در تبریز در سال
۱۳۰۰ برای ادامهٔ تحصیل از تبریز به تهران رفت و در مدرسهٔ
دارالفنون (تا
۱۳۰۳) و پس از آن در رشتهٔ
پزشکی ادامهٔ تحصیل داد. قبل از گرفتن مدرک
دکتری «به علل عشقی و ناراحتی خیال و پیشآمدهای دیگر» ترک تحصیل کرد (زاهدی ۱۳۳۷، ص ۵۹). پس از سفری چهارساله به خراسان به منظور کار در ادارهٔ ثبت اسناد
مشهد و
نیشابور، شهریار به تهران برگشت و در سال
۱۳۱۵ در
بانک کشاورزی استخدام شد و پس از مدتی به تبریز منتقل شد.
در تهران از سال
۱۳۰۷ تا
۱۳۰۹ به جلسات
احضار روح میرفت (زاهدی، ص ۶۱). در
۱۳۱۹ درویش شد و قرار بود که «
خرقه بگیرد و جانشین
پیر بشود» (زاهدی، ص ۶۲) ولی به علت شهودی که برایش پیش آمد از این مسیر منصرف شد و در بسیاری از عادات خود تغییر داد، از جمله
سهتار را که تا آن زمان مینواخت کنار گذاشت و
مواد مخدر را که حدود سی سال به آن معتاد بوده است ترک کرد (زاهدی، ص ۶۲) و بیشتر به
قرآن خواندن و
عبادت مشغول شد. حال متفاوت شهریار تا حدود سال
۱۳۳۱ ادامه یافت.
شهریار در روزهای آخر عمر به دلیل بیماری در
بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از مرگ در
۱۳۶۷، در
مقبرةالشعرا در تبریز دفن شد.شهریار دو دختر به نامهای شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی داشت.
حتما شما هم مثل من شعر علی ای همای رحمت رو دوران دبیرستان خوندید .من اولین بار معنی لذت ابدی رو توی این شعر دیدم و احساس کردم .این بیت رو با هم می خونیم.
برو اي گداي مسكين در خانه علي زن
كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را
یا این بیت
بجز از علی که ارد پسری ابولعجاعب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
واقعا شعر قشنگیه .یا این شعر اذری
حيدربابا ، ايلديريملار شاخاندا
سئللر ، سولار ، شاققيلدييوب آخاندا
قيزلار اوْنا صف باغلييوب باخاندا
سلام اولسون شوْکتوْزه ، ائلوْزه !
منيم دا بير آديم گلسين ديلوْزه
یا اینجا
حيدربابا ، دوْنيا يالان دوْنيادى
سليماننان ، نوحدان قالان دوْنيادى
اوغول دوْغان ، درده سالان دوْنيادى
هر کيمسَيه هر نه وئريب ، آليبدى
افلاطوننان بير قورى آد قاليبدى
باید ترکی بلد باشید تا لذت ببرید.
ا
لبته اینجا می تونید حیدبابا را با زبان فارسی هم ببنید.شهریار در ویکی پدیاناگفتههايي از زندگي خصوصي شهريار از زبان دخترشدیوان استاد
صدای استادو بالاخره سيد محـمد حسين شهـريار در 27 شهـريـور 1367 خورشيـدي در بـيـمارستان مهـر تهـران بدرود حيات گـفت و بـنا به وصيـتـش در زادگـاه خود در مقـبرةالشعـرا سرخاب تـبـريـز با شركت قاطبه مـلت و احـترام كم نظير به خاك سپـرده شد. چه نيك فرمود:
براي ما شعـرا نـيـست مـردني در كـار
كـه شعـرا را ابـديـت نوشـته اند شعـار
در تهیه ی این پست از منابع مختلفی استفاده شده است. اسپشیال تنکس تو ویکیپدیا