امروزچهارشنبه
و هشتمین جشنواره تابستانی کیش همچنان ادامه دارد!
نمی دونم این هفته چرا اینقدر طولانی شده تموم نمیشه
همون طور که شاعر میگه:
سر آن ندارد که این هفته براید جمعه ای
این شعر از خودم بود و هرکاری کردم
نتونستم مصرع دومش رو بگم.
و امروز من به شانس و خوش شانسی بعضی از
ادم ها فکر می کنم .
دیروز من ظهر تو بازار پانیذ بودم و قرعه کشی
حدود 5000 تا اسم بود (البته قرعه کشی به این
صورت که شما از هر مغازه ای که خرید کنید
کارت شرکت در قرعه کشی میدن، مثلا هر 10000 تومان
خرید یک کارت شرکت در قرعه کشی یعنی اسم یک نفر
بسته به میزان خریدش می زیاد میشه)
به هر حال قرعه کشی شروع شد و رسیدن به جایزه
40 هزار تومنی که یک دختر به اسمه نگار شعبانی زاده
برنده شد . این 3 تا برگ قرعه کشی داشت . و تا اخر
قرعه کشی هر سه کارتش برنده شدن (البته 2تاشو باطل اعلام کردن)
اما به هر وسط 5هزار تا کارت 3 تا کارت این هر 3 برنده شد.تو بازار مرجان هم دیشب یک همچین اتفاقی افتاد و یک مرد
3 بار برنده شد!!
خلاصه بعضی ها خیلی خوش شانس هستند!
راستی این یک داستان خیلی جذاب اینگلیسی با ترجمه خودم
Every morning in Africa, a gazelle wakes up.
It knows it must run faster than the fastest lion or it will be killed.
Every morning in Africa, a lion wakes up.
It knows it must outrun the slowest gazelle, or it will starve to death.
It doesn't matter whether you're a lion or gazelle when the sun comes up, you'd better start running.
هر روز صبح در افریقا ،یک غزال بیدار می شود .
او می داند که باید از سریع شیر سریعتر بدود.
وگرنه محکوم به مردن است.
هرروز صبح در افریق ، یک شیر بیدار می شود .
او میداند که باید از سریع ترین غرال پیشی بگیرد و
گرنه مجبور است که گرسنگی را تحمل کند!
و این مهم نیست که تو شیری یا غزال ، وقتی خورشید طلوع می کند
بهتر است که دویدن را آغاز کنی.
by: mohsen in 7/27/2005 11:01:00 AM
| link
Wednesday, July 27, 2005