<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d3757662\x26blogName\x3dMardetanha\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://mardetanha.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttps://mardetanha.blogspot.com/\x26vt\x3d-810027836581327245', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe", messageHandlersFilter: gapi.iframes.CROSS_ORIGIN_IFRAMES_FILTER, messageHandlers: { 'blogger-ping': function() {} } }); } }); </script>


یادداشت‌های یک مردتنها
notes by a lonely man
God sees the truth but bides it's time
بایگانی لینک‌ها ::

امروز سه شنبه و هر امدنی را رفتنی است من امروز با خوشحالی و مسرت دارم به سمت خونه برمی گیرد!! قبل رفتنم هم این هم اخرین هدیه من آهنگ جدید کامران و هومن با اسم اون با من (اگر خواستید دانلود کنید کلیک راست بعد سیو تارگت) اگر هم که نه روش کلیک کنید می تونید بشنوید
تا من بر می گردم اینهارو هم بخونید
من تا چند روز نمی تونم اپ کنم.
"I am thankful for the husband who snoser all night, because that means he is healthy and alive at home asleep with me. من از خدا ممنونم که شوهر تمام شب خروپف می کند زیرا این به من می گوید که اوسالم است و کنار من زنده خوابیده I am thankful for my teenage daughter who is complaining about doing dishes, because that means she is at home not on the street. من از خدا ممنونم که دختر جوانی دارم که همیشه از شستن ظرف ها می نالد و این یعنی که او در خانه است نه در خیابان. I am thankful for the taxes that I pay , because it means that I am employed. من ازخدا برای مالیات هایی که می پردازم ممنونم زیرا که این یعنی من کار می کنم
.I am thankful for the mess to clean after a party , because it means that I have been surrounded by friends. من از خدا ممنونم به خاطر ظرف های که بعده مهمانی مجبور بشورم زیرا این یعنی که با دوستانم بوده ام.
I am thankful for the clothes that a fit a little too snag , because it means I have enough to eat. من از خدا ممنونم که لباس هایم برایم تنگ می شود زیرا این یعنی که من غذایی برای خوردن دارم.
I am thankful for weariness and aching muscles at the end of the day, because it means I have been capable of working hard. من بخاطر درد و خستگی که پس از یک روز کاری بهم دست میدهد از خدا ممنونم زیرا این یعنی که من قادر بوده ام یک روز کار کنم
I am thankful for a floor that needs mopping and windows
that need cleaning , because it means I have a home. من بخاطر پنجره هایی که مجبورم تمیز کنم همچنین بخاطر دیوار هایی که مجبورم گردگیری کنم از خدا ممنونم چرا که این یعنی اینکه من خانه ای داشته ام.
این هم آهنگ دارم میرم به زنجان با صدای محسن!!!!(با تشکر از اندی)
ای بهار ای آسمون عیدی میدم به خونمون داد میزنم ای جان ای جان ای جان دارم میرم به زنجان دارم میرم به زنجان ناز من بهار میادگل به سبزه زار میادوامیشن جوونه ها دلم پر از بهونه هابعد اون جدایی هاعشق به من گفت که بیاعشق به من گفت که بیا ای بهار ای آسمون عیدی میدم به خونمون داد میزنم ای جان ای جان ای جان دارم میرم به زنجان دارم میرم به زنجان به هوای یار میرم وای که چه بیقرار میرم به خدا عاشقم و به عشق اون دیار میرم واسه بوی کوچمون تنگه دلم تنگه دلم واسه محلمون تنگه دلم تنگه دلم ای بهار ای آسمون عیدی میدم به خونمون داد میزنم ای جان ای جان ای جاندارم میرم به زنجان دارم میرم به زنجان میدونم از پنجره چقدر قشنگه منظره دوباره زنده میشه برام هزار تا خاطره من و یار مست بهار دست به دست تو کوچه ها یاد اون روزها به خیر که یادشون قشنگتره ای بهار ای آسمون عیدی میدم به خونمونداد میزنم ای جان ای جان ای جاندارم میرم به زنجان دارم میرم به زنجان
راستی این عکس رو هم حیفم اومد نبینید

by: mohsen in 6/28/2005 08:22:00 AM | link
Tuesday, June 28, 2005