این شعر از شادروان سیمین بهبهانی رو به یاد ایشون مرور می کنم و گوش میدم.
دلم گرفته ای دوست! هوای گریه با من
گر از قفس گریزم، کجا روم کجا من؟
کجا روم، که راهی به گلشنی ندانم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا، من
نه بسته ام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ز من هرآنکه او دور چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زنده ام چرا من؟
ستاره ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست! هوای گریه با من ...
by: mohsen in 10/27/2014 08:57:00 PM
| link
Monday, October 27, 2014
اخیر یکی از دوستان این شعر تو فیسبوک شیر کرده بود، گفتم بهتره که من هم با شما شیر کنم، و شما رو هم تو این لذت شریک بکنم.
مجنونیله من مکتب عشق ایچره اوخوردوخ
من مصحفی ختم اتدیم او والیل ده قالدی
شیخین اورگین قان ایلدی تا دیه والشمس
گویا که یانیپ عشق اودونا ذهنی قارالدی
من علتینی شیخ دن آهسته سوروشدم:
آیا نه سبب اولدی او آزاده گیجالدی
اظهار الدی عاشق لیلا دور اوخوش خو
والیل اونون یادینا لیلاسنی سالدی
عشق اهلینه معشوقه هم ایمان دی هم الله
عاشق اونودا دلبری والله ماحالدی
آفاقه گزردیم گجه گونوز سوروشاردیم
عشاقی گورنده بو نه اوضاع ده نه حالده
تا که بیر گون ایلدیم شیخه تصادف
من عرض سلا م اتدیم او احوال خبر آلدی
مجنونی سوروشدیم گنه آهسته بویوردی :
والیل ده قالدی او قدر تا که گو جالدی !!!
by: mohsen in 9/12/2014 12:44:00 PM
| link
Friday, September 12, 2014
به تماشا سوگند
به آغاز کلام
به پرواز کبوتر از ذهن
واژهای در قفس است ....
by: mohsen in 8/12/2010 12:09:00 AM
| link
Thursday, August 12, 2010
by: mohsen in 7/03/2010 06:28:00 AM
| link
Saturday, July 03, 2010
سیـــــزده را همه عــــــــــالم بدر امروز از شهر
مــــــن خود آن ســــیزدهم کز همه عالم بدرم
by: mohsen in 4/02/2010 12:27:00 AM
| link
Friday, April 02, 2010
نه اینکه حرفی نباشد . حرف هست. , اما ...
by: mohsen in 10/09/2009 01:21:00 AM
| link
Friday, October 09, 2009